گاهی از من یاد کن

من اینجا با یاد تو زنده ام .....

گاهی از من یاد کن

من اینجا با یاد تو زنده ام .....

عناوین یادداشت‌ها

  • گاه و بیگاه شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 21:21
    هر روز پر از اتفاق .. یه روز فکر می کنی دنیا رو بهت دادن ، و روز دیگه ، فکر می کنی دنیا رو ازت گرفتن .... آروم و ساده از کنار لحظه ها می گذرم .... گاهی فکر می کنم لحظه رو از دست دادم ... و گاهی ... خدایا صبوری رو بهم یاد بده ، تحمل کردن رو .... بهش نیاز دارم . ممنونم/
  • دانلود آهنگ بسیار زیبای یالان (دروغ) از محسن یگانه پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 22:27
    دانلود آهنگ بسیار زیبای یالان (دروغ) از محسن یگانه بر روی لینک کلیک کنید عکس از سایت توپترینها کپی شده و ترجمه ی آهنگ : Geri döndüren gördün mü geçmişi گذشته ای راکه پشت سر گذاشتی را دیدی Boşa soldurdun o nazlı gençliği آن جوانی نازنین را بی دلیل از بین بردی Bir avuç toprak için yor kendini برای مشتی خاک خودت را خسته...
  • ترس از دست دادن .... یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 11:46
    به نام او ... و به یاد او ... من ، می ترسم ... از این که مبادا ایمانم ( همین چند قطره ) هم به باد بره ... می ترسم ..و نسبت به خودم بی اعتمادم ... ----
  • به من برگردون ... شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 21:22
    به من برگردون اونروزو که با تو زندگی خوب بود به شوق دیدنت هردم تو دل بدجوری آشوب بود به من برگردون اونروزو شبو از بین ما بردار ، یه کاری کن که بر گرده ، گذشته های بی تکرار که من جا مونده ام انگار ، تو اونروزا و لحظه ها با این، من آشنا نیستم ، من انگار مرده ام سالها منو برگردون از گریه ... به خنده های بی وقفه وجودم یخ...
  • زندگی زیباست ... یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 22:34
    زندگی زیباست ... دوستش بداریم ، و برای آن قدردان خدا باشیم ...
  • بخشش .... پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 13:36
    خدایا سلام ... دارم درحالی برات می نویسم .. که پر از گناهم .... نمی دونم منو می بخشی یا نه !!! راستش دیگه امیدی به بخششت ندارم ، چون می دونم لایق بخشیدن نیستم ... تو گفتی ، گرصد بار توبه شکستی باز آ... اما خوب ، فکر نمی کنم این حرف تو ، در مورد منم باشه ... نمی خوام بخشیده شم ، گفتم که لایقش نیستم ... فقط می خوام...
  • سخت گیری شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 22:12
    شروع سخته ... جایی خوندم که " اولین قدم ، همیشه سخت ترین قدمه " نمی دونم چقدر جنبه ی سختی دارم ... ولی باید بتونم ... باید کمی در مورد خودم سخت گیری کنم ...
  • آغازی دشوار چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 15:09
    میخوام یاد بگیرم که کمتر به شکست هام فکر کنم ... راستش به تازگی ، خیلی به بن بست می خورم .. و می دونم اکثر جاها کوتاهی از خودمه ... اما خوب دارم امیدمو از دست می دم ، امید به خدا ... اما می خوام این نا امیدی ... و این شکست ها رو تموم کنم ... اول باید ذهنم رو آروم کنم ، و با خودم روراست باشم... من من خیلی محکم نیستم...
  • لحظه .... سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 11:55
    من اینجا .... در آرامشم .... اما گاهی ذهنم پر از تشویش و ترس می شود ... گاهی از این لحظه می ترسم .... گاهی با خود می گویم ، چرا من !!! و اما به جواب می رسم ، میدانم چرا من انتخاب شدم .... خودم خواستم ،آن لحظه که پروا نکردم ، خودم انتخاب کردم ... خودم این لحظه ها را ساختم .... من آرامم ،باید آرام باشم .... باید لحظه را...
  • دوستت می دارم !!!! یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 21:40
    آن که می گوید دوستت می دارم ، دل اندوهگین شبی ست ، که مهتابش را می جوید ای کاش عشق را زبان سخن بود . هزار آفتاب خندان در خرام توست هزار ستاره ی گریان در تمنای من ، تو را برگزیده ام رغمارغم بی داد گفتی دوستت می دارم و قاعده دیگر شد . کفایت مکن ای فرمان " شدن " مکرر شو ، مکرر شو !!!! "احمد شاملو"...
  • معطل .... شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 11:28
    می خوام برای ارشد درس بخونم ... اینروزا خیلی آروم و بی سرو صدا شدم ... از اون دختر شر و شلوغ خبری نیست .... خوابم بهم ریخته و در آخر نمی دونم چم شده .... برنامه ی مشخص و محکمی برای آیندم ندارم و این خیلی آزارم می ده ....
  • روز اول : اولین پله چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 21:30
    امروز روز شکست بود ... روز خرد شدن ... روزی که من ازش متنفرم .... روزی که همه چیز مثل اول شد ... به همون سختی ، به همون ناراحتی .... ولی من دوباره شروع می کنم .... وقتی یکبار تونستم ، پس دوباره هم می تونم ..... من دوباره شبهای مهتابی رو می سازم ... بگذار کسی نداند که چگونه من به جای نوازش شدن ، بوسیده شدن ، گزیده شدم...
  • شروع من : اشرف مخلوقات سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 14:52
    من به دنیا اومدم .... آهسته و آروم .... به جز چند نفر ، کسی از حضورم مطلع نشد ..... من زندگی کردم ، آهسته و آروم ..... پر از شکست و پیروزی شدم .... گاهی فکر می کنم شکستهام بیشتر از پیروزهام بود .... من بودم و هستم .... و خدا گفت ، من اشرف مخلوقاتم .... و من شرمنده ی اون شدم ، من زنده هستم .... آرزوی زندگی دارم ، و خدا...