گاهی از من یاد کن

من اینجا با یاد تو زنده ام .....

گاهی از من یاد کن

من اینجا با یاد تو زنده ام .....

بخشش ....

خدایا  

سلام ...  

 

دارم درحالی برات می نویسم .. که پر از گناهم ....  

نمی دونم منو می بخشی یا نه !!! 

 

راستش دیگه امیدی به بخششت ندارم ، چون می دونم لایق بخشیدن نیستم ...  

 

تو گفتی ، گرصد بار توبه شکستی باز آ...  

اما خوب  ، فکر نمی کنم این حرف تو ، در مورد منم باشه ...

 

نمی خوام بخشیده شم ، گفتم که لایقش نیستم ...  

فقط می خوام خودمو بهت نزدیک کنم ، که مبادا از این داغون تر بشم ... مبادا قلبم از این سیاه تر بشه ...  

 

مبادا یادم بره که تو منو آفریدی ...  

مبادا یادم بره که تو بهم زندگی دادی ...  

 

راستش  

نمی خوام منو ببخشی ...   

 

ولی خوب ،  

ته ته دلم ، آرزوی بخشش می کنم ... آرزوی این که منو دوباره تو آغوشت بگیری ...  

 

و من غرق شادی بشم ...  

 

خدای من ،  

 

تو بزرگ و کریمی ... مهربان و بخشنده ...  

و من  

گناهکار و ضعیفم ....  

 

ازت می خوام که منو  دوباره به آغوش خودت بر گردونی ...  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد